جمعه
امروزیه دستورغذایی راحت پیداکردم نوشته بود همه موادلازم روتوی کاسه بریزوبزن به چاک
(درغذامخلوط کردن به زبان عامیانه بزن به چاک)
خوب منم ریختم توکاسه ورفتم خونه مامانم ولی فکرکنم دستوراشتباه بود
چون وقتی برگشتم خونه مواد همونجوری که ریخته بودمشون توی کاسه مونده بودن
شنبه
ریچاردامروزرفت مغازه ویه مرغ خرید وازمن خواست که واسه مراسم روزیکشنبه
اونوآماده کنم ولی من مطمئن نبودم که چه جوری میشه تن یه مرغ لباس کرد
وآمادش کرد.قبلابه این نکته تومزرعمون توجه نکرده بودم
ولی بلاخره یه لباس قدیمی عروسک پیداکردم باکفشهای خوشگلش...
وای من فکرمیکنم مرغه خیلی خوشگل شده بود
وقتی ریچاردمرغ رودیداول شروع کردتاشماره 10 شمردن ولی بازم خیلی پریشون بود
حتمابه خاطرشغلشه یاتوقع داشته مرغه واسش برقصه
وقتی ازش پرسیدم عزیزم اتفاقی افتاده شروع کردبه گریه وزاری وهی دادمیزد
آخه چرامن ؟چرامن؟هوووم حتمابه خاطراسترس کارشه میدونم
نظرات شما عزیزان:
.gif)
.gif)